ملاقات مامان زري
ديروز مامان زري به علت اينكه مينيسك پاش پاره شده عمل كردند پيمان هم از صبح تا عصري پيش مامانش بود ولي من نتونستم برم پيشش براي همين امروز تصميم گرفتم برم ملاقاتش اول ميخواستم برم آبتين از مهد بردارم ببرمش خونه مامانم بعد برم بيمارستان ديدم خيلي دير ميشه براي همين آبتين با خودم بردم البته با دوستم نيلوفر كه خونشون نزديك بيمارستان بود رفتم نيلوفرجون من دم بيمارستان پيادهكرد آبتين هم از دم بيمارستان تا اتاق مامان زري كلي سؤال كرد مامان زري چي شده؟ چرا بيمارستانه؟ آقاي دكتر كجاست؟ مامان زري با آمبولانس اومده بيمارستان؟ ... بعد تا رسيديم دوباره از مامان زري پرسيد پات چي شده گفت درد ميكرد آقاي دكتر آمپول زد خوب شدم بعد آبتين با يك حالتي گفت : خدارو شكر همه تعجب كردهبودند خلاصه كلي بلبل زبوني كرد.توي اتاق مامان زري چند بيمار ديگه هم بستري بود از تک تکشون رفته پرسيده كه پاشون چی شده . بعد اومده براي نيكان پسرعموش داره توضيح ميده كه مامان زري پير شده پاشو عمل كردن مامان زري هم روي اين كلمه حساس گفت نه مامان پير نشدم پام درد ميكرد عمل كردند زود خوب ميشم . بعدشم كلي با نيكان بيمارستان گذاشتن روي سرشون بعد هم عمو پژمان زحمت كشيدند ما رو رسوندند خونه آبتين هم طبق معمول با گريه از نيكان جدا شد.