شیرین کاری
چهارشنبه ۲۴/۰۱/۹۰ آبتين را كه از مهد گرفتم يك كاردستي موش درست كرده بودند، خيلي با مزه بود جمعه هم يك كار با مزه انجام داده بود يك بالش رو گذاشته بود روي پشتش درحالي كه روي زمين حالت سينه خيز مي رفت مي گفت مامان من لاپشتم (لاكپشتم) خيلي با مزه حالت لاكپشت در مي اورد. عصري رفتيم خونه دخترعموم گيتا شوهرش گفتار درماني خونده درمورد آبتين باهاش صحبت كردم آخه آبتين بعضي از حروف نميتونه تلفظ كنه مثل ر - ك (توي بعضي كلمات) گفت باهاش بايد كار كني تا ۶ ماه ديگه وقت داره اگه ادامه پيدا كنه براي مدرسه دچار مشكل ميشه من و پيمان هم از ديروز شروع كرديم هر كلمهاي كه اشتباه ميگه باهاش تمرين ميكنيم مثلاً به هشتپا مي گفت هپشا ولي در اثر تكرار درستش كرد البته عباسآقا(شوهر گيتا) مي گفت بايد ابتدا حروفي كه نميتونه تلفظ كنه باهاش كار كنيد بعد كلمه خلاصه كارم در اومده