استخر
امروز ميترا جون گفت آبتين بالاخره توي استخر توي قسمت عميق بدون اينكه گريه كنه شروع كرده به شنا كردن و خيلي خوب شنا كرده البته خودش كه ميگفت حالم بهم خورد ظاهراً زياد آب استخر رفته توي دهنش ولي بعدش ميگفت كه من اصلا نترسيدم من و پيمان هم خيلي خوشحال شديم براي همين بهش قول يك موتور مسابقهاي داديم البته توي خونه داشتيم ما يك سري از اسباب بازيهاي آبتين كه اقوام آوردند بهش نشون نداديم و توي كمد ديواري قسمتي كه آبتين دستش نميرسه قايم كرديم و هر دفعه به يك علتي به عنوان جايزه بهش ميديم (پدر و مادر مقتصد )آبتين هم كلي ذوق ميكنه چند وقت پيش يك ماشين مسابقهاي بزرگ كنترلي كه عمه فرشته براي تولدش خر...
نویسنده :
شراره
23:15