باغ وحش
قرار بود از اول مرداد آبتين بره مهد ولي امروز به خاطر اينكه پيمان خونه هست آبتين پيشش بود. پدر و پسر كلي با هم حال كردن پيمان آبتين برده بود باغ وحش آبتين هم عاشق حيات وحش كلي ذوق زده شدهبود. عصري ساعت 6 رسيدم خونه، خيلي خسته بودم آخه از ساعت 7 صبح تا 5 بعدازظهر توي شركت داشتم كار ميكردم آخه ميخواهيم گواهينامه ايزو بگيريم براي همين كلي سرم شلوغ بود. همينكه رسيدم آبتين شروع كرد به گزارش در مورد بازديدش از باغ وحش و اتفاقاتي كه افتاده اينقدر با هيجان تعريف ميكرد كه دلم نيومد به حرفهاش گوش ندم نشستم و كامل برام تعريف كرد يك كلمه جديد هم ياد گرفته (البته دست و پا شكسته) ظاهراً توي باغ وحش فيل ندارند براي همين مجسمه فيل اونجا بوده اونهم به مجسمه ميگه مجمع
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی