امام رضا
آبتين به امام ميگه امه مثلاً امه رضا امه حسين توي محرم آبتين هر دسته يا تكيهاي كه ميديد ميگفت اينجا امه حسين داره بعد يك چيز عجيبي آبتين به امام رضا علاقه خاصي داره هر وقت تلويزيون مرقد امام رضا نشون ميده يك جور عجيبي به تصوير نگاه ميكنه بعد دستشو به سينه ميزاره و تعظيم ميكنه من اولين بار كه ديدم خيلي تعجب كردم بعد فهميدم وقتي آبتين خونه مامان بوده تقريباً يكسال و نيم پيش صبحا يك برنامه تلويزيوني بارگاه امام رضا نشون ميداده و مامان اين كار مي كرده و به امام رضا سلام ميداده آبتين هم ياد گرفته بعضي وقتها هم ميگه مامان من ميبري پيش امه رضا؟ زماني هم كه آبتين به دنيا آمده بود مادر بزرگم كه خدا رحمتش كنه به من گفت كه چرا اسم پسرتو آبتين گذاشتي بايد ميگذاشتي رضا من هم گفتم من ايراني هستم و دوست دارم اسم ايراني براي بچهام انتخاب كنم ولي به من گفت من رضا صداش ميگفتم خلاصه اين داستاني شد كه من براي سلامتي آبتين پارسال تولد امام رضا آش نذر كردم امسال هم براي سلامتيش شهادت امام رضا شله زرد درست كردم جاتون خالي عجب شله زردي شد البته دست خانم كبيري همسايه مامان زري درد نكنه چون ايشون به من كمك كردن آخه ايشون 27 سال شله زرد ميپزه براي همين در پختن شله زرد استاد شده آبتين هم عاشق شله زرده هرچي شله زرد بهش بدي ميخوره برعكس من و پيمان كه اصلاً دوست نداريم به هرحال اميدوارم كه خدا حاجت همه نيازمندها بده و تمام بچهها رو براي مادر و پدرهاشون سلامت نگهداره.