تولد آبتين در مهد
امروز حالم بد بود دور از جونتون سرماخوردم براي همين نتونستم برم سركار تازه امروز بايد براي آبتين توي مهد تولد بگيرم كلي كار داشتم بالاخره ساعت12 از خونه زديم بيرون ساعت 30/12 كيكش را از قنادي تينا گرفتم خيلي خوشگل شده بود اگر موفق بشم عكسهاشو ميگزارم متاسفانه تمام عكسهاي من حجمش بالاست با اينكه زيپش ميكنم باز هم نميتونم پيوست كنم نميدونم چي كار كنم حالا بگم از مهد ساعت 20/13 رسيديم، مريم جون(مدير داخلي مهد) گفت چقدر دير كرديد خلاصه تند تند ميز چيديدم و تولد شروع شد بچهها توي سالن منتظر بودند ميترا جون (مربي آبتين) شروع كرد با بچهها شعر خوندن (چهار سال پيش چنين روزي ...
نویسنده :
شراره
12:37